مدل اسباب بازی کلکسیونی عروسک از سری شخصیت های دیزنی هیولاهای دریایی«لوکا»، پنج فیگور از شخصیت های لوکا از جنس پی وی سی، برای طرفداران فیگور «لوکا»، این فیگور اسباب بازی، ظاهری زنده دارد و با زیبایی خود، انتخاب خوبی برای ارائه و هدیه دادن به کودکان و نوجوانان و دوستداران «لوکا» است. این فیگور اسباب بازی با طراحی زیبا و ساختاری خوب و عالی، مقاوم در برابر سایش، سقوط و رنگ پریدگی است و برای مدت طولانی قابل استفاده است. بازی با فیگور ها معمولا جذابیت زیادی برای کودکان و نوجوانان و حتی جوانان دارد. آنها را به دنیای خیال برده و با داستان سازی در ذهنشان مهارتهای ذهنی متنوعی را در خود تقویت می کنند و با قرارگرفتن در نقش قهرمانان داستانها عزت نفس و حس خوبشان نسبت به خودشان تقویت می گردد.
لوکا (به انگلیسی: Luca) یک پویانمایی رایانهای در ژانر ماجراجویی، فانتزی، و کمدی–درام به کارگردانی انریکو کازاروزا ساختهٔ پیکسار است که توسط والت دیزنی در سال ۲۰۲۱ منتشر شد.
داستان
در اواخر دهه ۱۹۵۰، کودک هیولای دریایی ترسو، لوکا پاگورو، از چند بزماهی در سواحل شهر پورتوروسو در ایتالیا نگهداری میکند. والدینش از ترس اینکه ممکن است توسط انسانها شکار شود، او را از نزدیک شدن به سطح آب منع میکنند. یک روز، لوکا با آلبرتو اسکورفانو، یک کودک هیولای دریایی که به تنهایی در یک برج متروکه در خشکی زندگی میکند، ملاقات میکند. وقتی آلبرتو لوکا را تشویق میکند تا از اقیانوس خارج شود، مشخص میشود که هیولاهای دریایی تا زمانی که خشک هستند به انسان تبدیل میشوند. لوکا و آلبرتو شروع به معاشرت میکنند و با هم دوست میشوند و میخواهند صاحب یک وسپا شوند و به سراسر جهان سفر کنند.
والدین لوکا پس از کشف اقدامات پسرشان تصمیم میگیرند او را بفرستند تا با عمویش در اعماق دریا زندگی کند. در تلافی، لوکا با آلبرتو فرار میکند تا در پورتوروسو پنهان شوند. پسرها با ارکول ویسکونتی، قلدر محلی و قهرمان پنج بار جام پورتوروسو (مسابقات سهگانه شنا، ماکارونی و دوچرخه سواری برای کودکان)، برخورد میکنند. هنگامی که ارکول سعی میکند لوکا را در یک فواره خیس کند، جولیا مارکووالدو، یک دختر جوان، او را متوقف میکند. به امید برنده شدن پول مورد نیاز برای یک وسپا، پسران با جولیا برای مسابقه سهگانه تیم میشوند.
جولیا آنها را به ماندن در خانه اش دعوت میکند و پدر ماهیگیر خود، ماسیمو را که نسبت به هیولاهای دریایی کینه دارد، معرفی میکند. در همین حین، والدین لوکا برای یافتن پسرشان به شهر نفوذ میکنند. جولیا و لوکا به خاطر عشقشان به یادگیری پیوند میخورند و آلبرتو به آنها حسادت میکند. هنگامی که لوکا به مدرسه رفتن علاقه نشان میدهد، آلبرتو عمداً هیولای دریایی بودن خود را به جولیا نشان میدهد تا از آن جلوگیری کند. لوکا که نمیخواهد خود را تسلیم کند، از ادامه حضور با جولیا تعجب میکند و آلبرتوی خیانتشده فرار میکند که باند ارکول ظاهر میشود و سعی میکند او را شکار کند. آلبرتو دلشکسته همه چیز را در مخفیگاهش داغان میکند. اندکی پس از اینکه جولیا متوجه میشود که لوکا نیز یک هیولای دریایی است و او را برای امنیت خود میفرستد.
لوکا سعی میکند با آلبرتو آشتی کند که معلوم میشود مدتها پیش توسط پدرش رها شدهاست. او قول میدهد که برنده وسپا شود تا دوستی آنها را بازسازی کند. مسابقات سهگانه با رقابت لوکا و جولیا بهطور جداگانه آغاز میشود. لوکا موفق میشود مسابقه شنا و مسابقه خوردن ماکارونی را بدون اینکه خودش را نشان دهد کامل کند، اما در طول مسابقه دوچرخه سواری باران شروع میشود. آلبرتو ظاهر میشود تا به او چتر بدهد، اما ارکوله او را به زمین خیس لگد میزند و در معرض شوک همه قرار میگیرد. لوکا این بار به او کمک میکند، هرچند خودش را نیز آشکار میکند. آنها دوچرخهسواری را از سر میگیرند، و اکنون ارکول سعی میکند برای پول آنها را با هارپون کند، که توسط جولیا در کوبیدن دوچرخهاش با دوچرخهاش متوقف میشود. لوکا و آلبرتو ناخواسته از خط پایان عبور میکنند، اما برای کمک به جولیا برمی گردند. وقتی ارکول و دیگر مردم شهر با آنها روبرو میشوند، ماسیمو از آنها دفاع میکند و اصرار میکند که آنها پیروز شدهاند. مشخص میشود که چند نفر از مردم شهر نیز هیولاهای دریایی هستند و لوکا سرانجام با خانواده اش متحد میشود. انسانها از هیولاهای دریایی استقبال میکنند، به استثنای ارکول، که تعصب او را به یک رانده تبدیل میکند.
لوکا و آلبرتو یک وسپا میخرند، اما آلبرتو آن را میفروشد تا برای لوکا بلیط قطار بگیرد و به او اجازه میدهد با جولیا به مدرسه در شهر نزدیک، جنوا برود. خانواده لوکا، ماسیمو و آلبرتو، لوکا و جولیا را در ایستگاه قطار میبینند، جایی که همگی قول میدهند در تماس باشند. در طول تیتراژ، لوکا با مادر جولیا آشنا میشود، در حالی که ماسیمو آلبرتو را به فرزندی قبول میکند.
دیدگاه خود را بنویسید